تابيدي از اوج افق
از اوج افلاك
بر پهنه ي خاك
از موج لبخندت سحر
مهتاب را چيد
از كهكشان سينه ات
خورشيد جوشيد
در سايه سار آه تو
غم، شعله ور شد
از نم نم اشكت
نگاه آب، تر شد
وقتي تو را ديد آسمان
شد صاف و آبي
خورشيد هم
از غنچه ي لبخند تو
شد آفتابي
در رويش اشكت
سحر
مهتاب روييد
آب زلالي نگاهت
قطره اي چيد
تو
يباترين تفسير و شعر پاك مردي
شهر شهادت را تو آخر فتح كردي
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
ره آوران
سرزمین نور و آدرس
koolebar.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.